FF86769C2C2EF847ECF38DBC7817A9660349CCD3E793797B86B5C31C3F550500
زندگی در تهران
درباره تهران
تهران گردی
نقشه تهران
خدمات الکترونیک
معرفی و چارت سازمانی
معاونتها و ادارات کل
سازمانها شرکتها و ستادها
تهران هوشمند
مناطق
دفاتر خدمات الکترونیک شهر
معرفی مدیران شهری
معرفی و بیوگرافی
شهردار تهران: علیرضا زاکانی
شناخت شهر ایرانی بدون فهم تاریخ تکوین آن ممکن نمیشود. شهر ایرانی و اساسا شهر مانند هر موجود زنده دیگر در مسیر حیات بشری تولدی دارد و رشدی و بلوغ و کمالی. آنچه امروز به عنوان شهر ایرانی میشناسیم، حاصل چند هزار سال تجربه زیست انسان ایرانی است با بستر زیست خود و البته در تضارب با تجربه زیست انسانهای همجوار و در دو قرن اخیر انسانهای ساکن در هر جای زمین.
اولین نشانههای زندگی شهری در ایرانزمین را میتوان در دوران مادها یافت. تا پیش از آن جامعه انسان ایرانی دو نوع مفهوم داشت: جامعه ایلی (کوچرو) و جامعه روستایی (یکجانشین). شکل جدید تجربه زیست همگانی در دوران مادها، جامعه شهرنشین بود؛ جامعهای که با استقرار متراکم در یک نقطه، محدودهای وسیع از سرزمینهای اطراف خود را زیر فرمان و تصمیم و بهرهبرداری قرار میدهد؛ جامعهای که نه بر اساس مفهوم عشیره و ایل، بلکه بر اساس مفهومی جدید سازمان مییابد: دولت. اقوام آریایی مستقر در کوههای زاگرس و دشتهای مرتفع آن با تشکیل «دولت ماد» نخستین اقوامی در ایرانزمیناند که در گذر تاریخی خود، از مرحله جوامع ساده روستایی و یا ایلی، به جامعه شهری گام نهادند. مفهوم شهر-دولت مادی البته معنایی مدنیتر از مفهوم شهر-معبد در سرزمینهای ایرانی تحت سیطره ایلامیان و همچنین سرزمینهای میانرودان و شام داشت.
افزایش نفوذ خاندانهای صاحب قدرت و الیگارشی حاکم بر تمامی فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی-سیاسی، قدرتهایی مانند هخامنشیان را پدید آورد و برکشید و سبب شد که دولت ماد در مسیر طبیعی تحولش، جای خود را به دولت هخامنشی بسپارد و «شار مادی» در برابر «شار پارسی» رنگ ببازد. گستردگی قلمرو هخامنشی به تشکیل نخستین امپراتوری قدرتمند شرق جهان شناختهشده منجر شد. این قلمرو وسیع اقتضائاتی چون ایجاد جادههای نظامی و گلوگاهی و در عین حال اقتصادی و بازرگانی با چاپارخانهها و کاروانسراهای بین راهی پرشمار را در پی داشت. این جادهها و ملحقات آنها را دولت هخامنشی در نخستین گامهای استقرارش برای ارتباط میان نقاط مهمِ سرزمینهای تابعه و یا تازهفتحشده احداث میکرد. به این ترتیب دولت هخامنشی رفتهرفته تسلط بیچونوچرای خود را بر بر همه سطوح بازرگانی، تجاری و صنعتی گستراند و الیگارشی هخامنشی به سرعت در کارهای بازرگانی و تجاری بیرقیب شد. کشاورزی، صنعت و تجارت با هم درآمیختند و به صورت امری «نهادیشده» تبدیل به امضای «شار»، صورت هخامنشی شهر، شد. شار پارسی علاوه بر آن که محل استقرار و تمرکز قدرت مذهبی و حکومتی بود، به کانون اقتصادی و بازرگانی نیز تبدیل شد، و به این ترتیب بازار در شهر متولد شد.
تعریف دقیق و صریح سازمان فضایی کشور از سوی دولت هخامنشی در چهار رده خانه، ده، طایفه و کشور، نشانه چگونگی تقسیم ارضی یک کشور پهناور بر مبنای جامعه دودمانی است. «شهر-معبد»، «شهر-قدرت» و اکنون «شهر-بازار» مفاهیمی هستند که شار پارسی را توضیح میدهند و مهمتر این که بر اساس ارتباط انسان ایرانی و بستر زیستش، به شرایط اقلیمی و زیستمحیطی پاسخی سزاوار میدهد. فراوانی شارهای پارسی در پهنه ایرانزمین -که آثار آن هنوز پابرجاست- حکایت از توانمندی جامعه شهری در دوران هخامنشی دارد. بر پایه همین توانمندی بود که دولت هخامنشی به طراحی شارهای پارسی و برنامهریزی برای آنها دست زد. کنت دوگوبینو در کتاب تاریخ ایران خود مینویسد: «پارسیان شهرهای محل اقامت خود را از روی نقشهای بنا میکردند که از سنتهای اجدادی به آنها آموخته بود و از سوی مذهب (موبدان) تقدیس شده بودند، پس از آن نقشهها به هیچ روی تجاوز نمیکردند. ...»
در دولتهای سلوکی و اشکانی که پس از دولت هخامنشی روی کار میآیند، شکل طبقاتی شهر حفظ شد. طبقات «اشراف دودمانی»، «دیوانسالاران و نظامیان»، «مغان و روحانیان»، «اشراف دهقانی»، «بازرگانان» و «پیشهوران» به عنوان ارکان حیات اجتماعی و اقتصادی شهر، کالبد شهر را بر اساس مغناطیس قدرت خود شکل میدادند. تا پایان استقرار دولت اشکانی سازماندهی کالبدی و فضایی شهر کموبیش بر همان الگوی شار پارسی استوار بود و از «دژ حکومتی»، «شار میانی» و «شار بیرونی» تشکیل میشد.
در دولت ساسانی که از پی دولت اشکانی آمد، این اجزای سازماندهی کالبدی و فضایی شهر توسعه پیدا کرد؛ «بازار» به عنوان یک عنصر بسیار قوی خود را از شار میانی و شار بیرونی مستقل کرد و «میدان» در شهرها جای خود را باز کرد. شار ساسانی چون شار هخامنشی بر مبنای باورهای دینی و متأثر از جهان بینی ساخته میشد. در این دورن شهر معمولا با حصاری احاطه میشود که در خود چهار دروازه به سوی چهار سوی عالم گشوده است؛ چهار جهت منطبق بر عناصر چهارگانه و باورهای دینی چهارگانه دیگر. حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در این باره مینویسد: «گاه شهر را چگونه رقم شطرنج میساختند (۸ قطعه در ۸ قطعه) و گاه بر مثال جانوران: شوش بر مثال باز و شوشتر بر مثال اسب.» آنچه مستوفی در قرن هشتم از آن به عنوان رقم شطرنج یاد میکند در دوران دولت ساسانی «شارستان» نامیده میشد.
با ورود اسلام به ایران، مفهوم پایهای شهر (کانسپت شهر) دچار دگرگونی شد. شهر در دوران اسلامی پیش از هر چیز یک قلعه برای مومنان است و از نظر سیاسی و اجتماعی تابع قوانینی است که بر شریعت استوارند. میان مفهوم شهر و جهانبینی اسلامی از نخستین شهر مسلمانان ارتباطی محکم وجود دارد؛ «یثرب» با تغییر نام خود به «مدینه» نخستین جلوهگاه این ارتباط است. شهر دوره اسلامی سه عنصر شاخص دارد: مسجد، بازار و محله. این عناصر تا دوران قاجار به عنوان اصلیترین عناصر شهری عمل میکردند. گزارش سیاحان و مأموران خارجی، همه از بزرگی و رونق بازار در شهرهای بزرگ ایران خبر میدهند. در این دوران بازار کماکان ستون فقرات اصلی شهر و لولای شهر است. در تهران نیز نخستین رشته بازار که شهر را پیرامون خود سازمان داده است، بازاری است که از جنوب (محل کنونی بازار حضرتی) آغاز میشود و به سمت غرب، یعنی جنوب ارگ حکومتی (محل کنونی بازار کفاشها) خمیده است. در تهران و همه شهرهای ایرانی که بازار چنین نقشی در آنها دارد، شریان های جداشده از بازار در مرکز محلات با هم تلاقی میکنند و اغلب میدان را میسازند. به این ترتیب محلهها به عنوان کانونی نیمهمستقل در دل شهر به حیات خود ادامه میدهند. در قرن اخیر و با تحول مفاهیم اقتصادی جهان و همچنین ورود سبک مدرن به ایران (در حوزه شهرسازی و معماری)، تحولی را که بازار در حوزه اقتصادی به خود دید نتوانست در سیمای شهری و به لحاظ کالبدی ببیند؛ پس نقش کالبدی خود را در شهر از دست داد و فعالیت تجاری در پهنه شهرهای بزرگ گسترده شد.
* این گزارش بر آرای مرحوم دکتر سیدمحسن حبیبی، استاد فقید دانشگاه تهران، استوار است.*