FF86769C2C2EF847ECF38DBC7817A9660349CCD3E793797B86B5C31C3F550500
زندگی در تهران
درباره تهران
تهران گردی
نقشه تهران
خدمات الکترونیک
معرفی و چارت سازمانی
معاونتها و ادارات کل
سازمانها شرکتها و ستادها
تهران هوشمند
مناطق
دفاتر خدمات الکترونیک شهر
معرفی مدیران شهری
معرفی و بیوگرافی
شهردار تهران: علیرضا زاکانی
آنچه از آن با عنوان بنای ایرانی مراد می شود، گونه های کارکردی متنوعی چون خانه، مدرسه، مسجد، کاروانسرا، خانقاه، رباط، زاویه، آرامگاه، آب انبار، مسجد و ... را در بر میگیرد.
از میان گونههای متعدد معماری، انسان بیشترین تماس را با فضای خانه دارد. کیفیت این تماس بهگونهای است که هرگاه سخن از بنا، عمارت، ساختمان و معماری به میان میآید، نخستین مصداقی که به ذهن متبادر میشود، خانه است. شاید بتوان از خانه به عنوان اسم عام معماری یاد کرد. [1] خانه ایرانی نیز یکی از مهمترین گونه های کارکردی در میان بناهای ایرانی است. در این جستار پس از شناخت واژه خانه به بررسی گونه های خانه ایرانی و نحوه آشکارگی، بروز و دگردیسی آن در شهر تهران میپردازیم.
دهخدا به نقل از ناظم الاطبا، خانه را جایی می داند که آدمی در آن سکنی میگزیند و آن را مترادف کلماتی چون سرا، منزل، مسکن، دار، بیت، آپارتمان، کاشانه، اتاق، وثاق، حجره، چاردیواری، سرپناه، اقامتگاه، ساختمان مسکونی، ماوا، کلبه، سراچه، آلونک، کوخ، دولت سرا، قصر، کاخ، لانه، آشیانه، غار، سوراخ، کنام، بوم، میهن و ... معرفی میکند. [2]
در فرهنگ ایرانی با ترکیبات و اصطلاحات فراوانی مواجه هستیم که به واژه خانه یا نوعی از سکونت در مکان دلالت می کنند. برای فهم چیستی خانه توجه به معنای این واژه و مترادفهای آن در زبان فارسی راهگشاست.
«در زبان فارسی، خانه با ماندن، مانیستن، مانیشت، جای باش و بودن برابر و در آن سکونت کردن عینِ بودن است. پس انسان با ساختن مسکن و اقامت در مسکن و خانه، هست میشود...». [3]
در حوزه فرهنگی ایران، خانۀ تاریخی به گونههایی متنوع و بر اساس شرایط فرهنگی، جغرافیایی و ... هر ناحیه ساخته میشده است. دکتر غلامحسین معماریان الگوی خانههای تاریخ ایرانی را بر اساس شیوه گشودگیشان به سوی جهان بیرون به دو گونۀ اصلی برونگرا و درونگرا تقسیم میکند. بر اساس دیدگاهِ وی، بناهای برونگرا بناهایی هستند که با فضای بیرونی خود، شامل عناصر شهری مثل گذر، مسیر و دیگر عوامل بیرونی در ارتباط مستقیمند و بناهای درونگرا بناهایی هستند که به سوی حیاط گشوده شدهاند. در این نوع معماری، حیاط علاوه بر عملکردهای ارتباطی و انسجام دادن به فضاهای مختلف فضای باز بیرون را به داخل می آورد و بدین ترتیب خانه ارتباط بسیار کمی با بیرون خود پیدا میکند. [4]
{تصویر 1} - {تصویر 2}
بر این اساس در بناهای درون گرا فضای داخل با شهر ارتباط دیداری مستقیم نداشته و حیاط یا صفههای سرپوشیده فضاهای مختلف بنا را حول خویش گرد آورده است، به گونهای که روزنها و بازشوها به سوی این عناصر گشوده میشوند. بنا و به تبع آن خانههای درونگرا بیشتر در نواحی مرکزی ایران و گونه برونگرا بیشتر در سواحل دریای خزر دیده میشود. علاوه بر دو گونه یاد شده گونه سومی نیز وجود دارد که ترکیبی از خصلتهای هر یک از دو گونه پیشگفته را داراست. این گونه که میتوان آن را گونه ترکیبی نامید در شهرهای سواحل جنوبی کشور همچون بوشهر و ... وجود دارد که در آن هم حیاط بهعنوان مرکز زندگیست و هم بخشهایی از خانه به سوی کوی و برزن گشوده میشود.
{تصویر 3} - {تصویر 4}
در معماری تاریخی تهران، الگوی درونگرا با حیاطِ مرکزی، الگوی اصلی و پایۀ خانهها در دورۀ قاجار بوده است. این الگو در دورۀ پیش از ناصرالدین شاه در محلات چالهمیدان، عودلاجان، سنگلج، بازار و ارگ، عنصر اصلی تشکیل دهندۀ بافت مسکونی شهری بوده است. متاسفانه تعداد ناچیزی از این خانهها با حفظ کلیت و اصالت خود حفظ شده و باقی مانده است و نمونههای موجود بیشتر دستخورده و تغییر یافتهاند و گاه تنها قسمتی از بنا بر جای مانده است.
در این دوران الگوی خانههای دوحیاطه نیز دیده میشود که مشابه الگوی درونگرا، حیاط مرکزی است. اما بخش اصلی ساختمان به طور قرینه در دو طرف خود به دو حیاط رو میکند و فضای اصلی میانی یا راهروهای کنار آن، دو حیاط را از نظر دیداری یا عملکردی به هم متصل میکنند.
{تصویر 5} - {تصویر 6} - {تصویر 7} - {تصویر 8} - {تصویر 9} - {تصویر 10} -
در دوران ناصرالدینشاه و دورههای پس از آن نخست شاهد رویارویی معماری تاریخی ایران با معماری کلاسیک غرب و پس از آن مواجهۀ با معماری مدرن هستیم. این رویارویی و نحوه پاسخ گفتن به مسائل برآمده از آن منجر به ایجاد تغییراتی در معماری بناهای تاریخی و خانهها، خاصه در شهر تهران به مثابه پایتخت ایران شد. از آنجا که در این دوران مدیریت و ابتکار عمل ساخت بنا در دست معماران سنتی بود، میان سنت معماری تاریخی و نیازهای جدید همگرایی دیده میشود و در رویارویی با غرب، سنت معماریِ تاریخی ایران نقشی محوری دارد. این دوران، زمان به وجود آمدن شاهکارهای معماریِ دورۀ قاجارِ متاخر در زمینۀ معماری خانه است. [5]
{تصویر 11} - {تصویر 12}
در دورههای پس از آن، با رشد شتابان جمعیت شهر تهران، وضعیت نا به سامان اقتصادی کشور، ظهور معماران از فرنگ برگشته، نیاز بسیار شدید به نمایش تجدد، ورود فنآوریهای نو در زمینۀ معماری و تاسیسات، نیاز به ساخت سریع تعداد زیاد مسکن، تغییر ساختار خانواده و نیاز به خانههای مستقل کوچک، تغییر ساختار شهری و ظهور خیابان و تمایل به حضور در آن، ابتکار عمل از دست معماران سنتی خارج شد اما در عوض شکلگیری نوعی همکاری بین طراحان دانشآموختۀ غرب و معماران و بنایان سنتی با شکلی از مدیریت یکپارچۀ دولتی به صورت حداقلی به وجود آمد که زمینه ساز انواعی از الگوهای جدید شد که هر یک به نوع خود دارای ارزشهای کیفی و هویتی بود. [6] هرچند در مواردی نیز ناموفق و التقاطی جلوه میکرد.
با تمرکز امکانات اقتصادی، سیاسی و ... در پایتخت، این دگرگونی سنت معماری در شهر تهران بیش از هر جای دیگر دیده میشود و طی آن وجوه کارکردی، معنایی و زبانی معماری ایرانی متحول میشوند.
در وجه کارکردی دو دگردیسیِ عمده تمایل به جداشدن از فضای باز و شکلگیری فضای بستۀ یکپارچۀ قابل کنترل و تمایل به حضور در فضای شهری در خانه تهرانی روی داد.
دگرگونی نقش حیاط در خانه، منجر به تضعیف نقش حیاط (بهعنوان مرکز و قلب خانه) و تبدیل آن به فضایی جانبی، تغییر فرم، تضعیف و حذفِ عنصر ایوان و فضاهای نیمه باز سنتی و جایگزینی بالکن، تمایل به شکل گیری نوعی صورت فضایی بستۀ مرکزی (راهرو و هال مرکزی)، شد. ظهور خیابان به مثابه فضایی برای حضور، توجه، تماشا و استقرار را میتوان زمینهای در جهت تمایل برای ایجاد ارتباط و حضور در فضای شهری و محلهای عنوان کرد. بازشدن پنجرهها به کوچه و خیابان، شکلگیری صورت پیکرمند نما، و تسهیل ورود و خروج، نشاندهندۀ تمایل به حضور در فضای شهری است.
دو انگاره با ایدۀ فوق در وجه کارکردی پاسخهای طراحانهای بودند که به گستره ای از نیازها و خواستهای اجتماعی داده شد. سیر تحول در اوایل روزگارِ قاجار کند و بطئی بود. الگوی حیاط مرکزی به لحاظ کارکردی تحول عمدهای پیدا نکرد و به عنوان الگوی اصلی خانههای تهران در دوران قاجار باقی ماند. مهمترین رویداد جدیدِ این دوران، ظهور الگوی کوشک قاجاری در باغهای طبقات مرفه جامعه بود. این الگو از زمان ناصرالدین شاه رو به گسترش نهاد و منحصر به طبقات بالای جامعه بود و هیچگاه امکان گسترش آن به عموم مردم وجود نداشت. با این حال الگوی انتظام صور فضایی آن هم از جهتی متاثر از الگوی حیاط مرکزی دوران قاجار بود و هم از جهات دیگر تاثیر قابل ملاحظهای در تجربۀ خانههای حیاط دارِ یک طرفه که در دورههای بعد به عنوان الگوی مسلط عمومی پذیرفته شد، ایفا کرد و در روند تحول خود با چسبیدنِ کنارههای کوشکها به لبۀ خیابان و جایگزینی بالکن به جای ایوانِ کوشک[7] را نیز میتوان زمینهساز شکلگیری گونهای از خانههای حیاط دار یک طرفه دانست.
{تصویر 13} - {تصویر 14}
این سیر دگردیسیِ آرام، در اواخر دوران قاجار و گذر آن به دورۀ پهلوی سرعت قابل ملاحظهای یافت و در پیوند با دگرگونی سریع خواستها و نیازهای اجتماعی همچون مهاجرت گسترده نیروی کار به تهران و نیاز به تولید سریع خانههای کوچک و ارزان، ظهور خانوادۀ هستهای و نیاز به خانههای مستقل شخصی، جدا شدن فضای کار از فضای زندگی، بهوجود آمدن مفهوم جدیدی از آسایش و نیازهای رفاهی، ظهورفنآوریهای جدید تاسیساتی و مصالح نوین ساختمانی همچون سیمان و آهن و ... منجر به شکلگیری دگرگونی وسیعی در شیوه زندگی ایرانی و معماری سنتی همپیوند با آن شد. ظهور فضاهایی مانند راهرو و هال مرکزی، نشیمن اتاق پذیرایی و بالکن، همچنین ظهور انتظام فضایی و سلسله مراتب جدید، مثل اهمیت یافتن آشپزخانه، حمام و مستراح به عنوان صورت فضایی در دسترس، رویدادهایی هستند که بر اساس این دگرگونی شکل گرفتند.
مطالعۀ نمونههای خانههای تهران در دورۀ قاجار تا پهلوی تجربیات متنوعی را در راستای دگرگونی الگوی خانه از گرد آمدن حول فضای باز کانونی تا ساخت فضای بستۀ یکپارچه نشان میدهد. حرکت در این جهت نخست با توجه به امکانات نهفته در ساختار الگوی حیاط-مرکزی درونگرا دیده میشود. امکاناتی که الزاماً در ساختار زندگی سنتی به مورد توجه خاص قرار نگرفته است، در این دوره برجسته میشود. دو ایدۀ مهم در استفاده از امکانات الگوی حیاط مرکزی برای دست یافتن به شکلی از فضای بستۀ یکپارچه وجود دارد:
یکی استفاده از فضای بین دو حیاط و چسباندن اتاقهای مشرف به دو حیاط به یکدیگر. دوم چسباندن سه اتاق مجاور در جبهۀ شمالی و جنوبی حیاط و دست یافتن به منطقۀ بسته با حذف فضاهای نیمه باز رابط بین اتاقها. الگوی دوم بیشتر در نمونههایی از الگوی حیاط-مرکزی دیده میشود که مخصوص مناطق سردسیر ایران است. این الگو در نمونههای بیشتری دیده شده و حتی در خانههای کوشکی و حیاط دار یکطرفه هم ادامه یافته است تا جایی که نوعی بیان هویتی برای خانههای تهران تبدیل شده است.
با ساده شدن الگوی حیاط مرکزی و جمع شدن فضاها در یک سوی حیاط و با نگاهی به الگوی معماری کوشک، خانههای حیاطدار یکطرفه به مثابه پاسخی برای شیوه زندگی در حال تحولِ دوران گذار ساخته شدند و در این دوران با دگرگونی خانههای حیاط مرکزی تهران، دو الگو در خانههای دورۀ پهلوی اول شکل گرفت:
نخست الگوی خانههای حیاط دار یک طرفه به عنوان الگوی عام قشر متوسط و کم درآمد
دوم الگوی خانههای ویلایی به عنوان الگوی مسلط قشر پردرآمد.
{تصویر 15} - {تصویر 16} - {تصویر 17}
در وجه زبان معماری در خانه های تهرانی شاهد دو دوره تحول هستیم:
نخست تحولی درونی است که در آن سیمای کلی خانه هنوز در حیاط یا باغ آشکار میشود. بدین معنا آشکارگی خانه، آشکارگی درونی است. هرچند صورتها و فرمهای جدیدی، عموماً از معماری نئوکلاسیک غربی اقتباس میشود اما فضای آشکارگی درونی تغییر پیدا نمیکند. تحول زبان معماری در الگوی حیاط مرکزی درونگرا را باید تحولی کامل از این دست دانست. اما تحول زبان معماری در کوشکها حالتی بینابینی دارد.
دوم تحولی بنیادی است که با ظهور صورت نمای بیرونی رو به خیابان در کوشکهای چسبیده به خیابان و شکل گیری الگوی خانههای حیاط دار یک طرفه و خانههای ویلایی به سرانجام میرسد. با تحول بنیادی، خیابان به عنوان تنها فضای آشکارکی سیمای کلی خانه شناخته شده و تثبیت میشود. بنابراین بیان معماری خانه از بیان فضایی به بیان پیکرهای آن تغییر ماهیت میدهد. در این دوره تحول نمای ساختمان به عنوان عنصری مستقل مطرح و معماری تاریخی ایران از طریق جزئیات معماری، تداعی میشود. زبان معماری الگوهای جدید خانه در دورۀ پهلوی اول یعنی کوشکهای چسبیده به خیابان، خانههای حیاط دار یک طرفه ردیفی و ویلاهای جدید را نمیتوان نتیجۀ تحول سنت معماری ایران به حساب آورد بلکه با توجه به تحول بنیادین روی داده در این خانهها، باید آنرا امری نوظهور و تحت تأثیر معماری غربی اما صاحب ارزشهایی بنیادی همچون نظاممندی در زبان معماری و دستیابی به هویت سبکی برای بیان یک هویت جمعی دانست.
در وجه معنایی نیز در این خانهها تحولاتی چون گذار از خانه پدری و زندگی در خانواده گسترده به زندگی در خانه شخصی روی داد. در این دوران، سبک معماری خانه به عنوان نشانهای مشخص برای گرایشات فکری، سیاسی و ایدئولوژیک نیز به حساب میآمد. [8]
{تصویر 18} - {تصویر 19}
تحولات یاد شده در دوران پهلوی دوم و دوران کنونی به طور شتابان رشد یافت و با دگردیسی الگوی حیاط یک طرفه به الگوی آپارتمانی در یک سوی حیاط، معماری خانه در شهر تهران و به تبع آن دیگر شهرهای ایران را درنوردید. در این دوران نمونههایی از مجموعههای مسکونی درشت مقیاس همچون برجها، بلوکهای مسکونی و ... نیز پدید آمد.
{تصویر 20} - {تصویر 21}
گفتنی است که تحولات یاد شده را میتوان در دیگر شهرهای ایران نیز مشاهده کرد. لیکن سرعت این تحولات در شهر تهران بیش از شهرهای دیگر بوده است.